|
Aida Rayaneh جدیدترین آهنگهاو عکس های رو ز : farzad.zarei61@yahoo.com درباره وبلاگ  به وبلاگ من خوش آمدید مدیریت وبلاگ آیدا رایانه فرزاد farzad.zarei61@yahoo.com آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان لینک های مفید
***بیاید تا زندگی را مانند درس ریاضی بدانیم *** خوبیها را جمع کنیم بدیها را کم کنیم نیکی هارا بدست آوریم تلخی های زندگی را تا جایی که که امکان دارد برهم تقسیم کنیم تاکه کاسته شوند از کینه ها فاکتور بگیریم ودشمنیها را زیر رادیکال بریم واز آنها درستی بگیریم دوستی ها را به توان برسانیم ...... .................................................................................................................................................. سعی نمودم با افکار شیرینی که در اثر دیدن صورت زیبای تو به من دست داده است چیزی بنویسم ولی باید اعتراف کنم که قلب لبریز از عشق به تو شده است وسلام به تنها عشقم به تک ستاره درخشان که هرگز درخشیدن خود را ارز دست نخواهد داد تقدیم به گل من که در صحرای لا جوردی تمام سراسر وجودم را فرا گرفته تا قبل از دیدن تو این مطلب را قبول نداشتم که یک نگاه می تواند آغاز یک عشق ویا یک زندگی باشد وقتی به تو خیره می شوم دنیا با تمام زیبایهاش در اعماق تو می بینم ومثل یک پرنده سبک بال دراعماق تو محو می شود ....... ...... ...... ...... ...... ..... زیر سایه درختی نشستم خواستم برایت نامه بنویسم هرچه گشتم چیزی را نیافتم که شایسته تو دوست عزیز وگرامی باشد پس به ناچار قلبم را برداشتم وبا اولین قطره خونی که از آن جاری است می نویسم سلام وتقدیم حضورتان می کنم وبا دومین قطره خونی که از آن جاری است می نویسم از صمیم قلب دوستت دارم بی تو زندگی برایم هیچ وبی معناست
........................
شمع سوزان توام این گونه خاموشم مکن
گر چه دور افتاده ام اما فراموشم مکن هرگز به خاطر کسی که قدرت را نداند به آب وآتش پا نزن که هیچ برایت نماند
می خواهم در اعماق وجود تو غرق شوم می خواهم تو را ببوسم که اشک تلخی که به گونه هایت جاری است به دهانم برسد وبا شهد دهنم آمیخته شود می خواهم تو را ببوسم شاید چند لحظه در زیر فشار لبهای تو تمام غمهای قلبم را از دست بدهم می خواهم تو را ببوسم تا بدانم قلبم با چه سرعتی می تپد واکنون جمله ای که خواندید از دل ویرانه ویرانه وعشق بی کران من است تقدیم به خیال وخیال انگیز ها برشکوفه شب وسکوت آن مهتاب ..................................................................................................................................................
برای دل بی قرام
نام تورا آورده ام دارم عبادت می کنم گرد نگاهت گشته ام دارم زیارت می کنم دستت به دست دیگری از این گذشته کار من اما نمی دانم چرا دارم حسادت می کنم گفتی دلم را بعد از این دست کس دیگری دهم شاید تو با خودگفته ای دارم اطاعت میکنم من عاشق چشم توام تو مبتلای دیگری دارم به تقدیر خودم چندیست عادت میکنم تو التماس می کنی جوری فراموشت کنم با التماس اما تو را به خانه دعوت میکنم گفتی محبت کن برو باشد خداحافظ ولی رفتم که باور کنی دارم محبت میکنم
مهربانم تو نوری از بهشتی نام نازنینت روزهای دشت قلبم را آشفته کرده است
تو ای بالاتر از عشق ای زیباترین با تو می توان خوشبختی را با قشنگ ترین صداها آواز سر داد ای که نامت امید زیستن است ای که هر لبخندت مرهمی است برای زخم کهنه ام دنیاست دوست دارم
اشک شدم در شب پلک غصه ها پنهان شدم
باز شدم در شوره زار سینه ها زندون شدم پرم شکست تا اینکه تو معنی پرواز شدی غمم ترانه شد تا اینکه تو معنی پرواز شدی .................................................................................................................................................. ع اش ق ان ه عاشقانه بر روی کلماتش بنگر ساکت ومخزون بیین این زخمهای است که از درد جدایی بر قلب من درد کشیده .بر جای مانده است آیا وقت آن نشده که کنارم باشی ومرا به امید ودیدارت زنده نگاه داری آیا هنوزم باید در آتش دوری تو بسوزم
وقتی خواستم زندگی کنم راهم رابستند
وقتی به عبادت پرداختم گفتند گناه است وقتی گریه کردم گفتند بچه گانه است وقتی خندیدم گفتند دیوانه است وقــــــتی عاشــــــق شـــــــدم گفتــــــــند گنــــــــــــاه است
محـــــــــبت
اسیر لحظه بودم ودر بازی سرنوشت مثل عروسکی به جلو رانده شدم بی آنکه بدانم محبت چیست آیا محبت گمشده ای است که به چنگال های تیزش ناغافل در دلم فرو می رود ومرا می شکند شاید کلبه نگاه توست که مرا سرگردان کرده است وبه سراب می ماند
تقدیم به خیال وانگیز ها بر آن شکوفه شب وسکوت آن وبه زیباییی مهتاب
سپیده عشق ای سپیده صلح گل بهارم عشق با تو شکفته شد
با تو در زندگی کتاب بسته باز وخونده شد وای که چه شیرین بود چقدر زود گذشت روزهای عاشقی دلمون پر از شادی بود پر از مهر ووفا تو با قلبی پاک دور از غم دنیا قدر تو ندونستم قلب تو شکستم ....... منو ببخش می دونم به تو بد کردم از رفتن تو روزهامی گذرد عشق تو عزیز از یاد نمی رود
به نام معلم عشق کاش می شد وقتی کسی دیکته می نویسد .عشق را به جای چیز دیگری ننویسد کاش معلم ادبیات می گفت صد بار از روی عشق بنویسید تا مشکلش یادتان نرود کاش معلم خط روی تخته سیاه عشق را در اندازه های مختلف می نوشت . کاش معلم نقاشی عشق را می کشید وبا یک قلم آنقدر رنگ زرد به آن می زد که بی وفایی را در آن نمایان می ساخت کاش معلم طبیعی عشق را تشریح می کرد وسرش را شکمش را سینه اش را ومی گفت ضربان قلبش با یک شلیک گلوله آغاز می شود خونش از وقار سرچشمه می گیرد کاش معلم شیمی می گفت : عشق با کلام رسوب نمی کند وهمیشه مزارش آتش است ومی گفت : عشق با کلام رسوب نمی کند وهمیشه مزارش آتش است ومی گفت اگر با صداقت ترکیبش کنید از عشق فرمول زندگی به دست می آید . کاش معلم حساب عشق را با شماره های 4. 3 .9 دریک معادله هزار مجهولی قرار می داد وسپس وفا را در این شماره ها پیدا می کرد وبه ما می گفت با این شماره ها در ضرب وتقسیم دوستی ها به هیچگاه دچار اشتباه نخواهید شد کاش معلم تاریخ می گفت عشق از کجا آمده ودر قلب کدامین عشق به تخت سلطنت نشسته ومی گفت در سر راهش چه ویرانی هایی را آباد کرده است
صفحه قبل 1 صفحه بعد
پيوندها
لینک های مفید  |
||
تبادل
لینک هوشمند